دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ - 21:4 - دکتر لیلا مهستی جویباری -
سهشنبهها با موري، نوشته يك
نويسنده آمريكايي به نام ميچ آلبوم است داستان كتاب واقعي
است و درباره ارتباط استادي به نام موري شوارتز با
شاگردش ميچ آلبوم است.
موري محبوب همه دانشجوها است. سالها بعد موري بيماري خطرناكي ميگيرد، به طوري كه دكتر ميگويد كمكم فلج ميشود و در مدت دو سال نيز خواهد مرد. وي غصهدار نميشود بلكه سعي ميكند در اين زمان با خوبي زندگي كند. ميچ آلبوم تصميم ميگيرد كه روزهاي سهشنبه نزد استاد خود برود و هر بار در باب موضوعي با يكديگر سخن گويند.
"وقتي مردن را ميآموزي، زندگي كردن را ياد ميگيري... تنها راه معني دادن به زندگي اين است كه خودت را وقف دوست داشتن ديگران بكني... مرگ زندگي را به پايان ميرساند نه يك رابطه را... بعضي وقتها آدم نميتواند به چشمهايش اعتمادكند. بايد به احساساتش اعتماد كند؛ اگر ميخواهي ديگران به تو اعتماد داشته باشند، بايد تو هم به آنها اعتماد داشته باشي. حتي در تاريكي مطلق. حتي وقتي داري ميافتي... بسياري از چيزها كشف شده است به جز چگونه زيستن."
موري محبوب همه دانشجوها است. سالها بعد موري بيماري خطرناكي ميگيرد، به طوري كه دكتر ميگويد كمكم فلج ميشود و در مدت دو سال نيز خواهد مرد. وي غصهدار نميشود بلكه سعي ميكند در اين زمان با خوبي زندگي كند. ميچ آلبوم تصميم ميگيرد كه روزهاي سهشنبه نزد استاد خود برود و هر بار در باب موضوعي با يكديگر سخن گويند.
"وقتي مردن را ميآموزي، زندگي كردن را ياد ميگيري... تنها راه معني دادن به زندگي اين است كه خودت را وقف دوست داشتن ديگران بكني... مرگ زندگي را به پايان ميرساند نه يك رابطه را... بعضي وقتها آدم نميتواند به چشمهايش اعتمادكند. بايد به احساساتش اعتماد كند؛ اگر ميخواهي ديگران به تو اعتماد داشته باشند، بايد تو هم به آنها اعتماد داشته باشي. حتي در تاريكي مطلق. حتي وقتي داري ميافتي... بسياري از چيزها كشف شده است به جز چگونه زيستن."