سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ - 10:45 - انجمن حمایتی NF ایران -
حمیده:
..... دلم خیلی پره . خیلی خسته شدم.
حتما شما یادتون میاد که من اولین کسی بودم که دنبال ثبت وبلاگ و جمع کردن بچه های نورو بودم. یادتون میاد که از یه وبلاگ ساده با تعریف داستان تولدم قصه ام رو شروع کرد. البته قبل از اون با پرنیان و سهیلا (خدابیامرز) توی وب پرستاری شما آشنا شده بودم. از همون روزها که دو تا دوست همدرد پیدا کردم عزمم رو جزم کردم تا بچه ها رو دور هم جمع کنم. هر کی اومد مشهد هر طور بود (با وجود شرایط سخت زندگیم) پیداش کردم ملاقاتش کردم. سعی کردم رابطه هامونو پررنگ تر کنم. هی گروه و پیج و ویلاگ و ایمیل و هر کاری ازم برمیومد انجام دادم.
اما تمام این مدت تنها عکس العملی که بچه ها دیدم سردی و یاس و ناامیدی و با کمال تاسف بی مهری بود.
فقط و فقط از همه چیز جنبه ی منفی رو میبینن و شروع می کنن به انتقاد. هر وقت کسی درددلی داشت با تمام وجود شنیدم و بهش حق دادم. سعی کردم دست از نصیحت کردن بردارم و فقط یه شنونده ی خوب بشم براشون. کم کم این مسئله واسه همشون شد عادت. عادت به اینکه هروقت دلگیر و خسته ان بیان از زمین و آسسمون گلایه کنن و بهشون حق داده بشه و هر وقت من توی چنین شرایطی لب باز کنم سیل انتقاد و سرزنش رو برام روانه کنن.
..........
نمی دونم چطور بگم . اما من واقعا خسته شدم. خسته شدم از این آدم های سراپا یاس و سردی که نه تنها مرهمت نمیشن که زخمت رو عمیق تر هم میکنن. دلم از همشون پره .
وقتی از امید و عشق و زندگی حرف میزنم ، حرفای ناامید کننده میزنن. وقتی از درددل ها میگم با کنایه شماتت رو پیش میگیرن و همت میزنن که قصد جلب ترحم دارم.
خسته ام از آدم هایی که فقط سرزنش و انتقاد کردن رو بلدن در حالیکه خودشون کمترین قدمی تا به حال برنداشتن و خودشون رو به بی خبری زدن.
نمی دونم چی میخوام بگم ......فقط میخوام با تمام وجودم گریه کنم .
یک پاسخ:
حمیده عزیزم: اولا گریه کردن کار خوبی است. گریه سبب می شود قلب انسان نرم شود و ارتباط با بالا بهتر قرار شود. کانال های بسته را باز می کند و احتمالا انرژی زائد تخلیه می شود.
دوم: ناامیدی از صفات شیطان است. صفت الهی نیست. مشکل ما زمینی ها این است که دل به مخلوقات پروردگار می بندیم در حالی که فقط و فقط باید چشم امید به او داشته باشیم. حمیده عزیزم در هر جمع باید انسان های قویتری باشند که بتوانند علی رغم نامهربانی ها انتقادات ها و سنگ اندازی ها راه شان را ادامه دهند. نیت را برای خدا بگذار فقط از خدا برای مشکلات کمک بخواه دوست اصلی خدا باشد همراه اول و اخر ما باید خدا باشد.
حمیده عزیزم فقط خدا نه انسان های زمینی حمیده جان برای رضای خدا کار کن صفحه درست کن بچه ها را جمع کن اشکال ندارد ازت تشکر نکردند انتقاد هم کردند باز هم ادامه بده انرژیت را از بالا دریافت کن نه از پایین.
در ضمن فکر اولین گردهمایی بیماران نوروفیبروماتوز الان شکل گرفته است اما ممکن است چند ماه یا چند سال بعد به عینیت برسد. هر چیزی که در ذهن بیاوریم یا بر زبان بیاوریم شکل فیزیکی و عینی پیدا خواهد اما در زمان مناسب خود. گردهمایی بیماران نورو چیزی است که مدتهاست در ذهن ما شکل گرفته است اما باید تصویرپردازی خود را قوی کنیم یعنی سالنی را مجسم کنیم که بیماران دور هم جمع شدند افرادی حامی این گردهمایی شده اند و تمام جزییات را مسجم کنیم الی اخر
ما در تجسم خوبی ها ضعف داریم برای مثال به جای این که افراد به بدن فیزیکی خود نگاه کرده و از وجود لک و برجستگی و یا سایر مشکلات غمگین شوند، می شود هر روز نگاهی کرد و انرژی طلایی به آن ارسال نمود. می گویند بی فایده است خوب باشد یک عمر این طوری نگاه کردند حالا بیایتد جور دیگری فکر کنند یا نگاه کنند
بدن فیزیکی یک طرف و بدن ناآشکار ما یک طرف. روی سلامتی بدن نااشکار هم باید کار کرد.
حمیده عزیز انتظار داریم به عنوان یکی از پیشگامان بیماران نورو در ایران هر چه سریعتر قوت روحی خود را بازیابی کنید. دوست و خواهرتان جویباری
سپیده:
حمیده جان سلام. عزیزم این خصلت آدم هاست که آدم رو ناامید کنن البته آدم های عادی.کلا وقتی ببیننی نفر تلاش بیشتری انجام میده یا موفق تر هست رگش رو میزنن یا ناامیدش میکنن، مختص کس خاصی هم نمیشه که مثلا مشکل نرو داشته باشه یا سالم باشه یا هر چیز دیگه.
اگه بخوایم با تفکر همچین آدمایی ادامه بدیم حالا هر هدفی رو کلاهمون پس معرکه است و بیشتر درجا میزنیم.
گریه کن گریه آدم رو سبک میکنه، آروم میکنه، بعد از گریه نسبت به همه چیز بهتر فکر میکنی. طرز فکر آدم عوض میشه و بهتر میتونه تصمیم بگیره.
امیدت فقط به خدا باشه نه چند نفری مثل من که دور و برت رو گرفتن. ایشالا همه کارا درست میشه. بعضی مواقع فقط گذشت زمان درستش میکنه.
مینا
... می دونید عوض کردن طرز فکر خیلی کار مشکلیه. من یک استادی داشتم که میگفت هر کدوم از انسان ها می تونند یک عیسی باشند و بیماری ها رو شفا بدن. حضرت عیسی هم در عرض چند دقیقه بیماری های پوستی رو درمان می کردن.
وقتی این قابلیت تو نهاد همه انسانها گذاشته شده پس میشه ولی همینکه خیلی از ماها این را می شنویم می گیم: مگه میشه!
به قول حمیده پر از یاس و نا امیدی می شیم همین اگر و اماها این قدر تو ناخودآگاه ما ریشه دوانده که طرز عوض کردن فکر خیلی سخته کرده مشکل اساسی به نظر من همینه.
ستاره: سلام دوستان خوبم اول از هر جيز از همه شما عذرخواهي مي كنم كه مدتهاست به وب سر نزدم اين مدت مشكلاتي برايم رخ داد كه صبر و تحمل ان را فقط خداوند به من عنايت كرد.
حميده جان من هر بار در وب مطلبي نوشتم اكر كسي رو مخاطب قرار دادم بيشتر از هر كس خودم رو مخاطب قرار دادم ولي ترجيح ميدهم اين بار خودم رو مستقيما مخاطب قرار بدم خوب ميفهمم چی ميكي براي اينكه من خود در طول عمرم هميشه شنونده بوده صحبتهاي خيلي ها رو شنيدم ولي كسي نبود حرفايي خودم رو بشنوه .
همين باعث شد وجود خدا رو حس كنم.
واي كه جقدر سرش غر ميزنم و همه اون اون خستگي ها رو فقط رو سر خدا خالي مي كنم چند دقيقه بعد هم كه خالي شدم حالم خوب شد به خودم ميگم واي اين من بودم اين كارا رو كردم.
ببين عزيزم تو زندگي ما هر روز داريم درس پس ميديم تو هر مشكلي يه درسه اگه ما مشكل داريم يعني داريم درس جديد مي اموزيم.
حالا اكه اون مشكله باز تكرار شد يعني درس رو نگرفتيم اگر من در حال حاضر ناراضي هستم يعني يه درس رو نفهميدم اين موضوع برای همه انسان ها بوده و هست حالا مثلا بزرگان ما مشكلاتشون بيشتره چون درساي سختي بايد پس بدن.
من و تو هم از جهاتي بايد درسامون رو بفهميم تو يه قضيه مشترك هر كس درس مخصوص خودش رو بايد بفهمه.
حالا امتحان هاي ما چي هست خوب مي تونه همين شنونده بودن باشه من اگه بخوام يه شنونده خوب باشم بايد يك شنونده خوب باشم يك شنونده خوب، خوب گوش ميده اميد ميده شاد و سر زنده هست ولي از همه اينها مهمتر نمي ذاره بار منفي شنونده ها روي اون تاثير بذاره من بايد قوي باشم مني كه ادعا مي كنم رشته ام مشاوره هست خب اونايي ميان نزد يك مشاور معمولا از مشكلاتشون ميگن اگر من بخوام با هر مشاوره اي تحت تاثير حرفاي اونا باشم خب از خودم چي باقي ميمونه فراموش نكنيم همدلي با هم دردي خيلي فرق داره
اگر ما هنوز نتونستيم تو زمينه انجمن كاري كنيم من ميگم مشكل از خود منه من بايد انگشت اشاره ام به سمت خودم بره نه كس ديگه
من بايد خودم رو درست كنم گفتم تو يه قضيه مشترك (مثلا در اينجا همين قضيه انجمن و باقي قضايا) من يه جور درس پس ميدم و هر كس ديكه يه جور ديگه نوع درس پس دادن به ضعف هاي ما مربوط ميشه
من هم گاهي گفتم بي خيال بچه ها همشون خودشون رو كنار كشيدند ولشون كن اصلا به من چه....ولي بعد به خودم گفتم به اين زودي جا زدي خب تو كه از اونا بدتري استقامت كه حد نداره كه من بگم اخرشم اگر بريدم يعني كم اوردم
خب حالا بقيه بچه ها هم همين طور
من در حدي نيستم كه بخوام بگم فلاني اين مشكل رو داره و درسي كه داره پس ميده اينه من فقط درسهاي خودم رو بايد بفهمم بقيه هم همين طور اين موضوع رو هم براي اين گفتم كه من در شرايط حميده قرار گرفتم مي فهمم چي ميگه ولي باز ميگم يه مشكل مشترك براي دو نفر مي تونه دو درس متفاوت داشته باشه حميده جان ببين درست چيه و بقيه هم
توسط:*.:。✿*゚تینا*.:。✿*
سلام هر وقت میام تواین وب یه اه بلند میکشم اصلا سرم پر درد میشه وقتی میبینم که یکی مثله خودم دلی پر از درد داره ...وقتی غمگینه.... و من نمیتونم کاری واسش انجام بدم حالم بدتر میشه ..دوستای عزیزم من عضو جدید این وب هستم زیاد با شما اشنایی ندارم..من خودم تا با الان سعی کردم به دوستان دلگرمی بدم ..تا حالا کسی رو نا امید نکردم....خیلی دلم میخواد این گردهمایی شکل بگیره ..ولی شرایط اینکه همه باشن خیلی سخته.... چون همشهری نیستیم
دیروز با یکی از بستگانم که ازدواج کرده و شوهرش این مشگل رو داره البته (نوع 1 )صحبت کردم...حرفه دلش رو شنیدم..یه جورایی ناراحتم کرد...18ساله داره زندگی میکنه...زندگی خوبی داره. نمیخوام بیانش کنم واستون که چی گفت بهم یه طرفه هم قضاوت نکردم بهش حق میدم...) اما وقتی باهاش حرف زدم هزار بار خدا رو شکر کرد و پشیمونی از حرفاشو تو چشماش حس کردم....این وب رو نشونش دادم عکسایی که در رابطه با این بیماری بود رو دید ..و گفت فقط خدایا شکرت ....
من خودم تا حالا نتونستم حرفایه دلم رو تو این وبلاگ بیارم فقط میریزم تو خودم ..یه جمله خیلی زیبا که من دوسش دارم اینه که میگه "درد و دل هایت را به کسی نگو چون یاد میگیرن چگونه درد به دلت بیاورند" عزیزان خواهش میکنم بیائید امید یکدیگر باشیم.خواهش میکنم ...به زیبایی های زندگی فکر کنید
حمیده:
ممنون از جواب هاتون دوسای خوبم
اشتباه نکنین اصلا بحث حسودی و اینجور چیزا میون نیست. من حرفم چیز دیگه ای بود. حرف من اینه که آدم وقتی میاد و برای دوستانی که فکر میکنه همدردش هستن درددل میکنه انتظار شنیدن حرف های درشت و مواخذه امیز نداره. کسی که میاد درددل میکنه فقط خودش می دونه و خدا که دیگه چقدر فشار بهش اومده که به اینجا رسیده. یه کم همراهی با دوستان بد نیست. اینطور حرف ها که همه مشکلات دارن ....خدا به اونا که دوست داره بیشتر درد می ده و ........رو همه از بر هستن.
من توی زندگی شما نیستم و شما هم توی زندگی من نیستین که بخواهیم درمورد کم طاقت و یا صبور بودن هم تصمیم بگیریم و قضاوت کنیم.
من همیشه همه جا خیلی راحت از مشکلاتم براتون حرف زدم تا جس صمیمیت رو بیشتر ایجاد کنم.
کاری کنم که بچه ها احساس راحتی کنن. اما دوستان شما از کجا می دونین که این ها تمام مشکلات من هستن؟ من به خودم شخصا اجازه اینجور قضاوت ها در مورد ادم ها رو نمی دم..........هیچ وقت هم کسی رو به خاطر اینکه از دردهاش ناراحتی هاش از دل پرش حرفی زده رو مواخذه یا حتی نصیحت نمی کنم .
چون می دونم اینجور حرف ها در اون لحظه و برهه از زمان که طرف اینقدر دلشکسته و غمگینه هیچ سودی نداره.
من انتظار پاداش از کسی ندارم. من برای دل خودم این کارا رو کردم. همین که می فهمم بچه ها دور هم یه جا جمع شدن و لحظه های خوشی داشتن برای من یه دنیا ارزشمنده.
توسط:فرزانه
سلام. وای چرا اینجا همه افسرده ان؟؟بابا این اهنگه چیه ادم یاد غم و غصه هاش میوفته؟!حمیده جون شما خوبی؟!چرا این همه افسردگی و ناراحتی؟؟به خدا مشکلی که ما داریم اونقدرا هم حاد نیستشا!!من و شما میشد الان نابینا باشیم ولی نیستیم.میشد فلج باشیم ولی نیستیم.میشد ناشنوا باشیم ولی نیستیم!میشد دور از جونتون حتی زنده نباشیم ولی داریم نفس میکشیم!
همین لحظه هایی که منو شما داریم اه و ناله میکنیمو ناراحتیم یه نفر نفسای اخرشو میکشه. یه خانواده پشت در اتاق عمل منتظرن تا خبر سلامتی عزیزترین کسشونو بشنون...بچه ها قبول دارم بعضی وقتا ادم دلش میشکنه از ادما...منم دلم تا حالا ازخیلیا شکسته...قبول دارم بعضی از مردم واقعا برخورد بدی دارن!ولی چیکارش میشه کرد؟؟راستی کاش بشه همه بچه ها با هم بریم حرم امام رضا...یا اینکه تو یه شهر دیگه قرار بذاریم همو ببینیم تا بیشتر اشنا بشیم باهم.دوستون دارم.شاد باشید
توسط:ستاره
من ،تو، او...، يعني جي؟ همه يك نفريم .
توسط: محبوبه
سلام.به جز قوم شوهر که ویرانگرند....بنی آدم اعضای یکدیگرند....اما شرمنده این که من تو ام ..تو منی ...او منه را قبول ندارم.
mahbob.r1993@yahoo.com