توسط: ب
سلام واقعا شما به این بیماری مبتلا هستید؟ من 19 سالمه و این بیماری رو یدک می کشم
توسط: ب
سلام شما هم بیماری نوروفیبروماتوز دارید؟ چطور به این راحتی ازش می گذری؟من هم مبتلا هستم. دوست دارم در وبلاگ شما عضو باشم.
سلام من هم مبتلا به بیماری نورو فیبروماتوز هستم اول اسمش بلد نبودم و همش غصه می خوردم که من تنها این جور هستم اما بعد از اشنا شدن با اسم بیماری وارد سایت شدم تا اینجا رو دیدم. خیلی دوست دارم با هم در ارتباط باشیم و راه های رو پبشگیری بدونم. mohammadsalehimis200@gmail.com
توسط: ت
سلام دوستان منم این بیماری رو دارم خودم که عادت کردم دیگران هم میگن چیزه مهمی نیست. بیچاره مامانم خیلی غصه میخوره خودمم میدونم درمان نداره اما همیشه از خدا خواستم بدتر نشم که داره میشه ... منم مثله دوستام نمیتونم لباس راحت بپوشم. خجالت میکشم استخر برم ... یا تو خونه یه لباس راحت بپوشم اما فقط اینا ظاهر امره که دیگه عادی عادی شده واسم یه جوری کنار اومدم ... اما رنج من یه چیزه دیگه است به خواستگارهام جواب منفی میدم چون اگه مشگلم رو بدونن قبول نمی کنن... اگه هم اون قبول کنه خانوادش سخت می گیرن .. موندم چه کنم تارک دنیا بشم خوبه؟
من کلی امید دارم که می خوام زندگیم رو بسازم ....
به یه نفر مشگلم رو گفتم رفت و پشت سرشم نگاه نکرد.
تا کی باید بگم خدااااااااااااااا...
شماها می فهمین من چی میگم... این درد ...درد... ندارد فقط ادمو خفه میکنه همین
توسط: ت
کــمی عـوض شدم .
دیــریست از خــداحـافظی ها غـمگین نــمیشوم .
به کـسی تــکــیه نـمیـکنم .
از کـسی انــتظار مـحبت نــدارم .
خودم بــوسه میـزنم بر دسـتانم .
ســر به زانـو هایم مـیگذارم و سـنگ صـبور خـودم
مـیشوم .
نـگران خـودم مـیشوم .
بـرای خــودم هـدیه مـیخرم .
با خـودم سـاعت ... هـا حـرف مـیزنم در دنـیای خـودم .
کـسی حـق ورود نـدارد جـز خــودم ....
توسط: محمد
سلام. ای کاش این وبلاگ همیشگی باشه چون این وبلاگ کمی به من امید می ده
توسط: مهدیه
سلام. ت ترنم ت ترانه
وقتی در مورد مشکلات شما خوندم از اینکه نمی تونی استخر بری خواستگارها تا مشکلت را می شنوند میرن و پشت سرشون را هم نگاه نمی کنند دیدم شما یکی شبیه خودم. ولی مطمئنا خدایی که ما را اینگونه آفریده حتما فکری هم بابت این مسائل کرده.
توسط:*.:。✿*゚تینا*.:。✿*
مهدیه جان اخه تا به کی باید تحمل کنیم ما فقط داریم به خودمون امید میدیم
امید دادن که بهتر از تزریق ناامیدی است
توسط:*.:。✿*゚تینا*.:。✿*
سلام دلم میخواد بچه های این وبلاگ خودشون رو معرفی کنن شاید همشهری بودیم ..اینجوری میتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم.... اصلا اینجا چند نفر عضو داره؟
پارسا:
سلام
خوب منم با امیده بی خودی دادن مخالفم
اما من از زندگیم لذت میبرم
همه کار میکنم برام هم مهم نیست دیگران چه فکری میکنن
استخر میرم با دوستام بیرون میرم شبطونیم رو میکنم کوه میرم جنگل سفر و...
فکر دیگران تا حدی برا خودشون مهمه نه برای من
من برا زندگی خودم تلاش میکنم
دانشگاه و ادامه اون تا دکترا الان ارشد میخونم
بی خیال همه چی
راستی من اهل تهرانم
توسط: سپیده
ای بابا مردم که فقط بلدن حرف بزنن
تنها چیزی که نباید بش توجه کرد حرف مردمه
توسط:*.:。✿*゚تینا*.:。✿* | |||||
خوبه دیگه اقا پارسا معاف شدی پس یه شیرینی باید بدی اونم از نوع خامه ایی من اصلا به حرف مردم اهمیت نمیدم چون تا حالا کسی نگفته به غیر از یکی از دخترای فامیل که یکم حسودی میکنه ...اخه من یه جورایی تو فامیل معروفم و همه ازم تعریف میکنن ![]() ![]() |
ای خالق ذوالجلال نومید مكن آن را كه به درگهت نیازی دارد.