دوشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۲ - 14:4 - دکتر لیلا مهستی جویباری -
کار روزانه من تقریبا به این ترتیب است: نخستین اندیشه ای که پیش از چشم گشودن و بیدار شدن به ذهنم می اید این است که برای هر چیزی که بتوان فکرش را کرد سپاسگزار باشم.
پس از دوش گرفتن نزدیک نیم ساعت مراقبه و دعا می کنم و آن گاه به عبارت های تاکیدی خود می پردازدم.
سپس نزدیک پانزده دقیقه تمرینات ورزشی انجام می دهم. معمولا از وسایل اکروبات استفاده می کنم. گاه به برنامه بدن سازی ساعت شش صبح تلویزیون می پیوندم.
اکنون برای صبحانه اماده ام که شامل میوه و اب میوه و دم کرده گیاهی است
از زمین که مادر است و این برکت را به من داده و هم چنین از بابت انچه می خورم شکر می کنم و سپاس می گزارم که زندگی خودش را به من می بخشد تا به من خوراک برساند
پیش از ناهار به سراغ اینه می روم و عبارات تاکیدی خود را با صدای بلند ادا می کنم
چیزی مانند این که
لوئیز ، تو عالی هستی و من دوستت دارم.
امروز یکی از بهترین روزهای زندگی توست.
همه چیز در راه والاترین خیر و صلاح تو پیش می رود.
هر چه باید بدانی بر تو آشکار می شود.
هر چه نیاز داری در اختیارت قرار می گیرد.
همه چیز نیکوست.
ناهارم معمولا مقدار زیادی سالاد است. دیگر بار برای روزی و برکت شکر به جای می آورم.
عصر چند دقیقه ای روی تخته شیب دار دراز می کشم و می گذارم که بدنم استراحتی ژرف را تجربه کند. در این حال ممکن است نوار گوش کنم.
شام از سبزیجات پخته با بخار و یکی از انواع حبوبات استفاده می کنم غذاهای ساده با جسم من سازگار است. دوست دارم با دیگران غذا بخورم. در این هنگام علاوه بر شکر گزاری و طلب برکت برای روزی برای یکدیگر نیز برکت می طلبیم.
منبع: کتاب شفای زندگی از کاترین پاندر با ترجمه گیتی خوشدل
توسط: سپیده
کار روزانه من تقریبا به این ترتیب آغاز می شود:
بعد از بیدار شدن از خواب نماز و نیایش
بعضی روزها اگر در یادم باشه عبارات تاکیدی(خدا همیشه باهامه . من بهترین طراح هستم.امروز سرکار کارم را به خوبی انجام میدهم و با ریسم و همکارام کانتکت نمیکنم(البته واسه تنوع بد نیست باشه))
کار میکنم تا وقت نهار و نماز
اگر در اتاق کارم تنها باشم تمرین زبانم رو انجام میدهم
دوباره ادامه کار تا بعد از ظهر
به خانه برمیگردم دوش میگیرم
10 دقیقه دراز میکشم و به هیچ چیز فکر نمیکنم
با یکی از دوستام میرم کنار رودخانه و یا
به باشگاه ورزشی میرم واسه اینکه اندام خوبی داشته باشم و سلامت تر باشم یک ساعت و نیم طول میکشه
از باشگاه تا خونه پیاده میام و در بین راه به کارام , خانوادم ,دوستام,... فکر میکنم
رسیدم خونه دوش میگیرم و نمازو کمی شام
بعضی از روزها با خانواده به پارک میرم اگر خسته نباشم
یک صفحه قرآن میخونم و بعدش سوره واقعه
اگه چشمام باز موندن چند صفحه کتاب میخوانم
اگه نه میخوابم